۱۳۹۲ مهر ۲۰, شنبه

کی برمی گردی پسرعمو؟! ولی هرگز برنگشت...

"به مناسبت 10 اکتبر روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام"
کودکی 4 ساله بودم، در یک از روستاهای محروم آذربایجان. همیشه چشم به راه بودم پسر عمویم از شهر بیاید و برای من و دوستانم شکلات، لباس، نوشت افزارو... بیاورد. از همه بیشتر آبنبات های چوبی کارامل دار قهوه ای رنگ را که برایم می آورد خیلی دوست داشتم. اسم او عباس حاتمی بود. جوان 18 ساله خوش تیپ و بیشتر مواقع عینک دودی می زد. فردی روشنفکر و اهل مطالعه بود. تابستان سال 1362 خورشیدی بود، خبر رسید دستگیر و زندانی شده است و او را به تهران برده اند. بنا به گفته اعضای خانواده او بیش از 8 ماه در بند 209 اوین تحت شکنجه و بازجوهای مکرر ماموران سپاه پاسداران بود.